رویدادایران-سمانه سادات فقیه سبزواری: نامش حسن است و به عبادی شهرت دارد و خود را اینگونه معرفی می کند من سرباز امام زمان هستم. چهره ای آرام وتبسمی بر لب دارد. 30 ساله است و از 15 سالگی جهاد و رزمندگی را تجربه کرده... از مقابله با تجاوز آمریکا در عراق تا امروز در مقابله با داعش در جنگ نرم...زمانی که می خواهد خود را سرباز ولایت معرفی کند چهره اش جدی تر و صدایش تغییر حالت می دهد و بلند می گوید: «ما با ولایت زنده ایم تا زنده ایم رزمنده ایم» گویا این شعاری است که همه رزمندگان به آن پایبند هستند.
چهره معصومانه و مظلومی دارد و نمی توانی تصور کنی که نوجوانی و جوانی را در جبهه و مقابله با دشمن سپری کرده است، اما شرایط زندگی و تربیت خانوادگی او را مردی نفوذ ناپذیر تحویل جامعه داده است. گویا اعضای این خانواده همه برای عهده دار شدن رسالتی عظیم و برای دفاع از اسلام روی این کره خاکی قدم گذاشته اند.
از برادرانش که در عراق همچنان رزمنده اند تا مادری که شیرمردانی را در دامن خود پرورش داده و سربند شهادت برپیشانی پسرانش می بندد تا راهی جبهه شوند.
با او همراه می شویم تا آلبوم خاطراتش را ورق بزنیم. با دیدن این عکس ها تمام تصوراتی که پشت یک چهره آرام داریم رنگ می بازد،عکس هایی که سخت ترین شرایط را در جنگ مقابل با داعش را به ثبت می رساند. هنوز تبسمی شیرین بر لب دارد و می گوید بارها به جبهه رفتم تا شهید شوم اما هنوز به این درجه نرسیدم؛ در حالی که بسیاری از همرزمانم عاشقانه راه شهادت را پیش گرفتند و شهید شدند.
زمان حضورش در عراق برای مقابله با داعش به 6 ماه پیش از فتوای آیت الله سیستانی مربوط می شود. از منطقه عملیاتی اش در یوسفیه منطقه ای در نزدیکی بغداد و کربلا می گوید و حضورش را در منطقه اینگونه توصیف می کند: «یوسفیه منطقه ای بسیار خطرناک است که بین بغداد و کربلا قرار دارد و یکی از خطرناکترین مناطقی محسوب می شود که در حصر داعش بود. آنها می خواستند حضورشان را در کربلا و بغداد تثبیت کنند».« 6 ماه جنگ اینگونه بود که یکماه آن را به شناسایی منطقه و نقشه برداری گذشت و 5 ماه نیز عملیات داشتیم»
تاریخ بیانگر رشادت ها و دلاوری های جوانانی است که برای دفاع از حریم اهل بیت (ع) در عراق و سوریه مقابل داعش جنگیدند تا این مناطق را آزاد کنند و نگذارند دست آلوده دشمن به حریم قدسی اهل بیت (ع) نزدیک شود.
لحظه ای غرق در تفکر می شود گویا خاطراتش را در ذهنش مرور می کند و ادامه می دهد: در مدت 6 ماه منطقه هایی را که در حصر داعش بود را شناسایی کرده و هر بار یک منطقه را از چنگال دشمن در می آوردیم. تقریبا 11 منطقه کوچک و بزرگ در این مدت آزاد شد.
از منطقه کوچکی بین «وساط و کرهول» سخن برایمان می گوید:این منطقه بسیار خطرناک؛نقطه تمرکز داعش بود. در این منطقه داعش حمله های مستمری داشت تا اینکه نیروی کمکی به جمع ما پیوستند و توانستیم منطقه را از حصر دشمن آزاد کنیم.
نقل قولی از ابوعدنان قحطانی یکی از فرماندهان داعش دارد که می گفت: « انشاءالله انشاءالله یک تا دو روز دیگر بغداد و کربلا به دست داعش فتح می شود» وقتی که این وعده داعش را می شنویم ناخوداگاه ذهنمان به سمت وعده صدام حسین در جنگ تحمیلی سوق پیدا می کند که وعده داده بود تا دو روز دیگر در تهران هستیم و این وعده نه تنها عملیاتی نشد بلکه خودش نیز به دست دولت هایی که او را علیه ایران تحریک کردند اسیر و به بدترین شکل ممکن کشته شد و چه حق است وعده خداوند « و مکرو و مکروالله و الله خیرالماکرین»
عبادی که نام مستعارش صائب است آزاد سازی این منطقه را اینگونه برایمان توصیف می کند:« این منطقه از مناطق صعب العبور، تنگ و کوهستانی است و با توجه به شرایطی که در آن حاکم بود نمی توانستیم ریسک کنیم، به همین دلیل تیم عملیاتی 200 نفره به گروه های 15 نفره تقسیم شدیم و با حملات مستمر دشمن را به زانو در آوردیم»
در لابه لای خاطراتش به جنگ وسیعی اشاره می کند که در همین منطقه روز دهم رمضان سال 2014 در مدت زمان دو روز رخ داد و روایتش را اینگونه ادامه می دهد: « منطقه خطرناکی بود و داعش تمام منطقه را بمب و مین کار گذاشته بود و جوانان بلد نبودند بمب را خنثی کنند و از طرفی یکی از همرزمان با بی سیم اعلام کرد دوشهید در منطقه مانده و اگر حمله نکنیم نمی توانیم پیکر آنان را به عقب برگردانیم در غیر این صورت این پیکرها دست داعش قطعه قطعه می شوند» اشک از چشمانش در پهنای صورتش سرازیر می شود و بغضش را فرو می برد و روایتش را از فتح اینگونه بیان می کند: در این عملیات خیلی خسته شده بودیم و با دوستانم برای استراحت به خانه ای رفتیم که توسط داعش مین گذاری شده بود یکی از همرزمان گفت این خانه بین 7 تا 10 مین در آن کار گذاشته شده و من راه برای شما باز می کنم و این جوان به شهادت رسید»« داعش حتی در رودخانه هم مین گذاری کرده بود و در این مسیر هشت نفر برای باز کردن این خانه به شهادت رسیدند و من نیز به شدت مجروح شدم» یادآوری این لحظات سخت و شهادت مظلومانه جوانان عرب امانش نمی دهد وکلامش در میان بغض و اشک در هم می پیچد و لحظه ای او را به تامل فرو می برد، ما نیز کنارش چشمانمان بارانی می شود.
رزمنده است و همانگونه که می گوید تا زنده ایم رزمنده ایم در عمل نیز چنین است و با اینکه مدت زمان درمانش حدود 3 سال زمان می برد باز هم راهی جبهه می شود گویا منتظر بوده تا بتواند قدمی روی زمین بردارد تا دوباره عازم شود.
مجاهدتش را اینگونه تعریف می کند: تا سال 2017 مشغول درمان بودم چشم،گوش و زانوی من در عملیات آسیب دیده بود بعد از اینکه وضعیتم بهتر شد و توانستم با عصا حرکت کنم، راهی جبهه شدم تا از اسلام و حریم اهل بیت (ع) دفاع کنم و نگذارم خون دوستان شهیدم روی زمین بماند.
سوالی ذهنم را درگیر کرده که آیا با خود این چنین تصور نکرده که اگر دینی بر عهده اش بوده ادا شده و دیگران ادامه راه را بروند که با بیان این پرسش ابروهایش گره می خورد و با جدیت پاسخ می دهد: « هرگز...! حتی یکبار هم با خود تصور نکردم که اگر وظیفه ای هم بوده ادا شده و برای شهادت بسیار مشتاق بودم و هستم و هر بار که اعزام شدم فیض شهادت نصیبم نشد»
هدف والایش را برای رفتن به جنگ، سربازی امام زمان و پیروی از ولایت فقیه بود و برای حمایت از مظلومان شیعه می داند و همین تفکر موجب می شود اگر صد سال دیگر هم به حضورش در جبهه نیاز باشد باز هم برای دفاع حق علیه باطل بشتابد.
حالا که تقریبا جنگ فروکش کرده باز هم سنگرش را حفظ کرده است و دفاع از حریم شیعیان را در جبهه های جنگ نرم ودر فضای مجازی ادامه می دهد.
«نزدیک سال 2018 برای مبارزه با داعش در فضای مجازی بازگشتم تا در این جبهه با داعش بجنگم و در همین راستا گروه جنگ نرم تشکیل دادیم شماری خبرنگار، نویسنده و عکاس در گروهایی به نام الراصد و المنظر در کنار یکدیگر جمع شدیم تا بتوانیم فعالیت های شایسته ای در جبهه جنگ نرم داشته باشیم و در این راستا چند سایت منتسب به داعش و گروه های آنان در وایبر در واتساب و تلگرام تخریب شد»
او معتقد است که مبارزه در جنگ نرم تاکتیک های خودش را می طلبد و تاثیر آن فراتر از جنگ سخت است
عبادی در توصیفی که از جنگ نرم دارد، بیان می کند: در این جبهه نقشه های دشمن را می توانیم خنثی می کنیم و از رشد افکارشان در جامعه جلوگیری می کنیم به طور مثال؛ 5 سایت بزرگ را تخریب کردیم و جوانان و نوجوانانی که در دام داعش گرفتار می شدند را آگاه کردیم و همینطور توانستیم داعش را که اطراف موصل کمین کرده بود فراری دهیم، در فضای مجازی برای برای جوانان تولید محتوا می کنیم و در گروهی فتوشاب و تصویر سازی انجام می شود و گاهی یک عکس در فضای مجازی فراتر از یک موشک دوربرد عمل می کند»
لبخد خاصی توام با آرامش دارد و می گوید: من همچنان در سنگر هستم و زیر سایه حضرت معصومه(س) در جنگ نرم با داعش مبارزه می کنم و از حضرت معصومه (س) می خواهم این توفیق را برایم پایدارکند.
از او می خواهم کاربرد جنگ نرم را بیشتر توضیح دهد که به نا آرامی های عراق اشاره می کند و بیان می کند: داعش پس از اینکه در جنگ سخت و جنگ نرم شکست خورده است دنبال جنگ بدون عنف که همان تظاهرات است رفته تا بتوانند افراد بیشتری را به خیابان بکشانند و هرج و مرج کنند. باید بگوییم تظاهرات هایی که الان در عراق هست خیلی از خواسته هایشان مشروع است ولی بعضی افراد هستند که از کلمه حق اراده باطل می کنند و دنبال این هستند مسیر تظاهرات را منحرف کنند و هرج و مرج ایجاد کنند. اغتشاشات و مشکلات عراق فتنه های طراحی شده آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی است و ایران همواره به عنوان دوست و برادر ما بوده و هست که مصداق آن همان حضور میلیونی برادران ایرانی به مناسبت اربعین در عراق است و ما خالصانه پذیرایی کردیم.
چه زیبا سخن می گوید گویا تمام دغدغه اش سفارشات رهبر معظم انقلاب است که بر مبارزه در جنگ نرم و توجه به جوانان توصیه کرده اند و نقش ولی فقیه را در پیروزی علیه داعش را اینگونه بیان می کند «نظریه ولایت فقیه از دیرباز بوده ومتصل به ولایت رسول الله است و شیعیان به رهبری نیاز دارند که تابع نظریه ولی فقیه است»
تفکر بسیج از ایران امروز مرزها را در نوردیده و جوانان بسیاری مانند حسن عبادی از این تفکر پیروی می کنند و با جان و دل فریاد می زنند: «ما با ولایت زنده ایم تا زنده ایم رزمنده ایم.»